مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
ای هـم نـوای غـربت تـو عـنـدلـیبها خـاکـیتـرین نـگـیـن بـقـیـع غـریبها ای پـنـجـمـین مـعـلـم دین، باقـرالعلوم شـاگــرد مـکـتـبـت عـلـمـا و ادیـبهـا از قال باقر است هر آنچه به ما رسید عــلـم مُـنـَجـّمـیـن و دوای طـبـیـبهـا درس است خطبههای فصیح و بلیغ تو زانـو زدنـد پـای کـلامـت خـطـیـبهـا از پنـج سالـگی جگـرت پاره پاره شد ایـوب صبـر هـستی و کـوه شکـیبها مسمـوم زهـر کینه شدی ظاهراً، ولی کـشـته تو را جـسـارت آن نـانجـیبها پـنـجـاه سـال رفـتـه و اما نـرفته است از خـاطـر تـو بـد دهـنـی و نـهـیـبها پـنجـاه سال رفـته و یادت نرفـته است طـفـلان بـیپـنـاه و شــرار لـهـیـبهـا بـالای تل و گـودی گـودال؛ وای وای خون شد دلت به یاد فـراز و نـشیبها هر تکهای ز "ماه" نصیب کسی شد و بـردنـد جـامـه از بـدنش بی نـصیبها گرگانِ بیحیا ز شعف زوزه میکشند عـریان به روی خـاک امـام نجـیبها |